سه شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ساعت ۱۱:۴۷

23 اردیبهشت 94: سیاست‌مداران ما فقط نگاه کنند به سیره موسی‌بن‌جعفر (ع) که نه حکومت دارد، نه یار دارد و نه می‌تواند آزاد زندگی کند!

حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد پناهیان:
امروز ما به چنین برخوردهایی نیاز داریم. آمریکایی‌ها مستقیم دارند شما را می‌زنند، سیاست‌مداران ما فقط نگاه کنند به سیره موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) که نه حکومت دارد، نه یار دارد و نه می‌تواند آزاد زندگی کند! امامی که در 35 سال دوره امامت‌اش، 14تا 15 سال زندانی کشید. حضرت باقی‌اش کجا بوده‌اند؟! می‌جنگیدند، سازماندهی می‌کردند. فردی به مدینه آمد و پس از آن به خدمت خلیفه وقت رفت و گفت: «من ندیده‌ام که در جامعه اسلامی دو خلیفه باشد!» هارون‌الرشید عصبانی شد و گفت: «چه می‌گویی؟!» گفت: «تو خلیفه مسلمین هستی یا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام)؟! تو از مسلمین خراج می‌گیری یا او؟! مردم پول‌شان را دارند به او می‌دهند!» چنین اتفاقاتی نشان از اعتبار اجتماعی موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) دارد در عین حال که ایشان کار سیاسیِ مخفی انجام می‌داد. شیعیان در اقلیت محض بودند.
شب شهادت امام موسب بن جعفر(علیهماالسلام) - هیئت محبین اهل بیت (علیهم السلام) - 23 اردیبهشت 94 - قم - مقتل الشهداء فاطمیه(سلام الله علیها)

ا‌ن‌شاءالله خداوند متعال این عرض ارادت مختصر ما به امام کاظم (علیه‌السلام) را به احسن وجه بپذیرد و ذخیره قبر و برزخ و حشر و میزان‌مان قرار دهد. ما را با حضرت‌شان در دو دنیا محشور نماید و با معرفت به‌حقّ‌شان ما را سیرابِ چشمه زلال ولایت کند. هدیه به امام کاظم (علیه‌السلام)، عرض تسلیت به حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله‌علیها)، امام رضا (علیه‌السلام) و همه امامزادگانی که ما در قم و در محضر شریف‌شان مشرف هستیم، یک صلوات ختم بفرمایید.

بشریت؛ مدیون مجاهدتهای ائمه اطهار (علیهمالسلام)

«أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطِانِ الرَّجِیم سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبيلا»[1]

در ارتباط با وجود اقدس امام کاظم (علیه‌السلام) توفیق شد و سال‌های گذشته نیز با هم مباحثاتی داشتیم. مجاهدت‌های حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) در طی حدود 35 سال امامت ایشان، حق عظیمی بر گردن بشریت، به‌ویژه مؤمنین و مسلمین و بالاخص شیعیان دارد. این نکته بسیار مهم و اساسی است که اگر الآن مطلبی از حق به ما رسیده‌است، اگر الآن می‌توانیم به‌راحتی جبهه حق و باطل را از یکدیگر تشخیص دهیم و در درجه دوم به حق عمل کنیم، همه این نعمت‌ها را مدیون مجاهدت‌های ائمه اطهار (علیهم‌السلام) هستیم. تربیت «عناصر شیعی» یا به بیانی دیگر، «امت پیغمبر» به عهده ائمه هدی (علیهم‌السلام) است. اینکه خداوند متعال می‌فرماید: «وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ»[2] این تزکیه و تعلیم یک جریان دائمی است و تنها مختص دوران رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیست. اگرچه حیات مادیِ رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حدود 63 سال بود و حضرت‌شان با شهادت از دنیا رفتند، اما حقیقت وجود ایشان و مسیری که ایشان بنیان‌گذاری کردند بعدها توسط ائمه اطهار (علیهم‌السلام)، تا به امروز، ادامه پیدا کرد.

امروز برای حفظ دین نیاز ندارید «کرب و بلا» ایجاد کنید!

ما الآن در دوران غیبت، از نعمت وجود فیزیکی امام معصوم(علیه‌السلام)، محروم هستیم اما حق دست‌مان است. این خیلی مهم است. در زمان ائمه معصومین (علیهم‌السلام) آنقدر دین به محاق و حاشیه می‌رفت، آنقدر دین تحریف می‌شد که امام حسین (علیه‌السلام) برای حفظ دین، کربلا ایجاد می‌کند. از همان روزی که امام حسین (علیه‌السلام) از مدینه حرکت کردند معلوم بود این کربلا، سرزمین «کرب و بلا» است ولی چنین واقعه عظیمی برای حفظ دین نیاز است.

امروز شما نیاز ندارید برای حفظ دین کرب و بلا ایجاد کنید. شما بر سرسفره دین نشسته‌اید و در مقایسه با صدر اسلام، دین را در حدّ بسیار بالایی عملیاتی کرده‌اید. امروز در کشوری مثل ایرانِ اسلامی، با تمام مشکلاتی که سر راه‌اش است، دین دارد حکومت می‌کند. تشکیل حکومت اسلامی در زمان ائمه اطهار (علیهم السلام) چیزی شبیه رؤیا بود! یکی از دلایل شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) همین احساس خطر نسبت به اینکه بیایند وحاکمیت را از هارون‌الرشید بگیرند، بود. در زمان ائمه دیگر هم به همین منوال بود. در آن زمان باطل کاملاً مسلط شده بود و دین و نگاه مردم را عوض کرده بود. امروز چه کسی می‌تواند دین این ملت را عوض کند؟!

امروز شعائر دینی برای همه مردم جاافتاده‌است. اصل امر به معروف و نهی از منکر و اصل قیام علیه حاکمیت جور جا افتاده است. قبل‌ها شرایط این‌طور نبود. مردمان کشورهای اسلامی حکومت‌های خودشان را غرق در فساد و فحشا و ظلم می‌دیدند، اما می‌گفتند چه کار کنیم؟! حکومت اسلامی است دیگر! ما هم باید از خدا اطاعت کنیم و نمی‌توانیم به امامِ مسلمین چیزی بگوییم. الآن سلمان بن عبدالعزیز در عربستان چه می‌گوید؟! می‌گوید لفظ «ملک» را بردارید و به من بگویید «امام»! چرا این را می‌گوید؟ بیداری اسلامی شاهان بسیاری را در منطقه از قدرت برکنار کرد، او می‌خواهد دچار آن بلا نشود! می‌خواهد که به او بگویند «امام» تا کسی از او بازخواست نکند! القالبِ حاکمان بنی‌امیه و بنی‌عباس چه بود؟ «ظلّ الله» (سایه خدا)، «امیرالمؤمنین» و امثالهم. «خلیفه مسلمین» جایگاه بسیار مقدسی داشت.

هارونالرشید و انتساب ظاهری به حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)

هارون‌الرشید به مدینه آمده بود. مقابل مضجع مطهر رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌ایستد و می‌گوید: «السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یابن عمّ!» جنایتکاری مانند هارون‌الرشید چنین می‌گوید! «سندی بن شاهک» یهودی از مردان شقی و جلادان بی‌رحم روزگار در دوران حکومت خلفای عباسی است. او به دستور هارون‌الرشید، حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) را در خانه خود زندانی و شکنجه می‌کرد!

مقام معظم رهبری، در یکی از خطبه‌های نماز جمعه، گوشه‌ای از تاریخ را روایت کردند. ایشان فرمودند که چند نسل بعدِ این سندی بن شاهک اولاد صالحی شدند. ایشان می‌گویند شاید به این خاطر بود که موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) در خانه زندی سندی بن شاهک بود و خانواده او می‌دیدند که این آقا چقدر محترم و عزیز است. بعدها از نسل همین سندی بن شاهک، جزء خوبان شدند. چنین هارون‌الرشیدی می‌آید مقابل مضجع رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و به ایشان سلام می‌کند! چرا این را می‌گوید؟ چون به این اعتبار نیاز دارد. او نیاز دارد که در مدینه او را منتسب به رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بشناسند. از طرف دیگر در جامعه‌ی آن روزِ موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام)، حاکمان جور می‌توانستند با اندک نسبتی با پیامبر خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مردم را خام کنند و به حکومت خود مشروعیتی ظاهری دهند.

حکومتهای بهظاهر اسلامی و مشروعیتهای عاریه!

البته که چنین جامعه‌ای، جامعه بعد از امام صادق (علیه‌السلام) است. امامی که حدود 260 رشته علمی را تدریس کرده است. امامی که اط شخصیت‌های برجسته علمی دوران خود بود. همان علمی که علی (علیه‌السلام) در مقام و مرتبت‌اش فرمود: «اَلعِلمُ‏ سُلطَانُ»‏[3]. وقتی امام صادق (علیه‌السلام) بستر علمی‌ای که امام باقر (علیه‌السلام) شکافنده آن است را تا به این حد توسعه می‌دهد، دیگر این جامعه نباید تا به این حد سطحی‌نگر و کوته‌فکر باشد.

زمانی دشمنان ما در دوم خرداد دچار حماقتی شدند. «لاابالی‌گری»، «توهین به مقدسات»، «آزادی بیان»، «توسعه سیاسی» و به قول مقام معظم رهبری «ولنگاری» و خیلی چیزهای دیگر باب شد. نظرات «برخورد تمدن‌ها»ی هانتینگتون در سخنرانی‌های رده اول‌های قوه مجریه کشور صراحتاً اعلام میشد. آن موقع اعتراض می‌کردیم که اصلاً چنین نظریاتی برای رئیس‌جمهور و دوم خردادی‌ها نیست! آمدند درست‌اش کردند که منظور ما از «جامعه مدنی»، همان «مدینة النبی» است!

البته مشخص بود که چنین ایده‌ای حرفِ خود دولت نیست! بالاخره همه بچه مسلمان و مذهبی بودند و روحانیت هم در میان آن‌ها نقش کلیدی داشت. این فکر برای خودشان نبود چون نام و ماهیت این انقلاب با اسلام گره خورده‌است. نمی‌توان «اسلام» آن را حذف کرد. ما آن زمان طلبه بودیم. خاطرم هست که اولین‌باری که می‌خواستیم علیه رئیس‌جمهور دولت اصلاحات شعار دهیم، محافظه کار بودیم! نمی‌دانستیم آیا کسی همراهی می‌کند یا خیر؟! چه مجازاتی در انتظار ما خواهد بود؟! به قول معروف دل را به دریا زدیم و گفتیم! اصلاً انگار جمعیت منتظر این شعار بود!

مردم، ولینعمتان انقلاب

می‌خواهم این را خدمت شما عرض کنم که ما کار خاصی نکردیم! چون جامعه جامعه ای بود که وقتی متوجه کج‌روی دستگاه شد، ایستاد! اگر دقت کنید در بیانات مقام معظم رهبری در دوران اصلاحات و دوم خرداد، صحبتی که مدام تکرار می‌‌شد این بود که «مردم خودشان می‌دانند چه‌کار کنند!» اشارات اینچنینی رهبر انقلاب ما را دلگرم می‌کرد که خسته نشویم و از میدان به‌در نرویم. امروز روز انجامِ تکلیف مردم است. جامعه آماده بود. چرا؟ مردم وقتی که دیدند این دستگاه دارد چه کار می‌کند و مستقیم به مقدسات توهین می‌کند، خودِ مردم حاکمیت را تغییر دادند. به قول مقام معظم رهبری برگشتند به آرمان‌های اصیل نظام. وقتی آقای احمدی‌نژاد بعد از خاتمی رأی آورد، مقام معظم رهبری فرمود: «مردم به آرمان‌های انقلاب رأی دادند». واقعاً هم همین‌طور بود. شخص برای مردم مهم نبود! مهم این بود که آرمان‌های انقلاب، حرف‌های انقلاب و امام دوباره برگردد. ما هشت سال رسماً آماج حملات بودیم. حال متوجه می‌شویم که چرا هارون‌الرشید می‌رود حرم پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؟!

ما نتوانستیم قم را فتح کنیم!

مطمئن باشید در این مملکت، هرکسی بخواهد برای براندازی کار کند، اول به قم می‌آید! چون اگر قم را فتح کنند، تمام شده است! خاتمی پس از اینکه نتوانست فکرش را در این مملکت نهادینه کند، در یکی از جلسات خصوصی‌اش گفته بود: «ما نتوانستیم قم را فتح کنیم! همه جا فتح شد، جز قم». چرا قم تا به این حد مهم است؟ چون قم خاستگاه انقلاب است. چنانچه در تاریخ صدر اسلام هم دقت می‌کنیم، می‌بینیم که حکومت‌ها‌ی جور اکثراً بیرون مدینه هستند. یکی از جهاتی که این‌ها نمی‌توانستند خود مدینه را مرکز حکومت‌شان قرار بدهند، یا اگر قرار می‌دادند جان نمی‌گرفتند، این بود که مدینه مرکز حکومت اسلام است. وقتی پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اصحاب ایشان هستند، دیگر نمی‌شود پیغمبر را تحریف کرد. در عراق و بغداد به اسم خلیفه‌ی رسول‌الله حکومت می‌کردند. به‌راحتی رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را عوض می‌کردند، به قول معروف آب از آب هم تکان نمی‌خورد! می‌توانی هارون‌الرشید باشی، پسرعموی رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باشی و حکومت کنی! می‌توانی مانند عباسیان در سامراء، طوس، مرو و غیره به نام رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حکومت کنی! مقام معظم رهبری می‌فرماید احتمالاً هارون‌الرشید، موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) را نشناخته است! بعید هم نیست. ولی اگر هم فرض کنیم او موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) را شناخته باشد و خطر را احساس کرده باشد، مدینه شرایطی دارد که کسی مانند هارون‌الرشید جرأت تعرض مستقیم به آن را ندارد.

تو کشته می‌شوی، پس نيکو جنگ کن!

وقتی موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) را از مدینه تبعید می‌کند، «وَ أُقْصِيَ مَنْ أُقْصِي‏»[4] کاخ خود را به موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) نشان می‌دهد و می‌گوید: «اینجا کجاست؟!» آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) می‌فرماید: «هذِهِ دارُ الفاسِقينَ»[5]. حضرت سال‌ها یک زندگیِ مخفیِ چریکیِ زیرزمینی دارد. تاریخ می‌نویسد در آن حجره‌ای که منزل ایشان نیز هست، تنها خواص با ایشان در ارتباط بودند. به دیوار منزل حضرت سه چیز نصب بود؛ «قرآن»، «شمشیر» و (به گمانم) «زره». به این معنا که همیشه آماده نبرد بودند. شهید فخّ (از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)) وقتی که به مدینه و خدمت آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) مشرف شد، حضرت به ایشان فرمود: «اي پسر عمو! تو کشته خواهي شد. پس نيکو جنگ کن؛ زيرا اين قوم فاسق هستند. اظهار ايمان مي‌کنند، ولي در دل مشرک‌اند. من مصيبت شما جماعت را به حساب خدا مي‌گذارم و بر صبر در اين مورد از خدا پاداش مي‌طلبم». [6] این همان ماجرایی است که امام جواد علیه السلام فرمود بعد از واقعه کربلا جانسوزتر و مصیبت بارتر از واقعه شهید فخّ ما نداشتیم.[7]

آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) به شهید فخّ فرمود: «تو کشته می‌شوی، اما «فاجدّ الضراب» «پس نيکو جنگ کن». مهم این نیست که کشته می‌شوی، مهم این است که تو بزنی! مهم این است که در این جامعه کسانی باشند که قد عَلَم کنند و دشمن را بزنند. قظعاً در این راه کشته می‌شوند لکن از اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) که عزیزتر نیست!

امام حسین (علیه‌السلام) کاری که کرد این بود که سپاه دشمن را قاطع و محکم زد! تا آن زمان کسی نتوانسته بود اینقدر از سپاه یزید به درک واصل کند. به لحاظ روحی و روانی هم امام حسین (علیه‌السلام) غلبه کرد. حضرت افکار عمومی را علیه یزید ملعون شوراند. به حکومت جور ضربه محکم سیاسی زد و دودمان یزید را به باد داد. یزید پس از حکومتِ قرص و محکمِ معاویه، تنها سه سال حکومت کرد! چرا؟! مردم دیگر یزید را نمی‌پذیرند، این به خاطر ضربه امام حسین (علیه‌السلام) بود. امام موسی بن جعفر به شهید فخّ فرمود بله، کشته می شوی، اما «محکم بزن!». شماحساب کن امام‌ات به تو این حرف را بزند؛ چه اتفاقی در وجودت می‌افتد؟!

به «ایمان ظاهری» این قوم توجه نکن! با آنها بجنگ!

درزمان دفاع مقدس، هنگامی که اعزام می‌شدیم به جبهه، هنگام برگشت می‌دیدیم که بعضی‌ افراد در دل‌ها تردید ایجاد می‌کردند. تا سال 65-66 (تا اواخر جنگ تحمیلی) عده‌ای عمامه به سر مرتجع بودند در حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) که اجازه نمی‌دادند برای رزمندگان دعا کنیم! در مقابل عده‌ای متحجّر هم در قم بودند که تردید ایجاد می‌کردند. می‌گفتند: «عراقی‌ها هم شیعه هستند! در میان آن‌ها محبّ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم هست. جنگ با عراقی‌ها شیعه‌کشی است!» بعضی از آقایان علما هم این مطلب را می‌گفتند! مخالفت‌شان با حضرت امام (ره) سر این موضع بود که «آقا! بس کنید!» مسئله‌های اینچنینی واقعاً سخت بود. البته طایفه منتظری و مهدی هاشمی باندهای آن طرفی که چیز دیگری می‌گفتند! آنها می‌گفتند اصلاً این خون‌ها هدر است و این جنگ نتیجه ندارد!

امام کاظم (علیه‌السلام) به شهید فخّ فرمود: «محکم بزن که این قوم بسیار فاسق اند!» معصوم (علیه‌السلام) لفظ «فسّاق» را به‌کار می‌برد، نه «فاسق». «أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون‏».[8] این ادبیات امام موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) یک ادبیات خاص است. حضرت در ادامه به شهید فخّ می‌فرماید: «يُظْهِرُونَ إِيمَاناً وَ يُسِرُّونَ شِرْكاً» به «ایمان ظاهری» این قوم توجه نکن! با آن‌ها بجنگ! آن‌چه که تو نمی‌بینی از اینها، «شرک» است. آن‌ها در وجود خود شرک را پنهان کردند و تو داری «مشرک» می‌کشی! و «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ». البته که مصیبت تو برای من سنگین است، من واگذار به خدا می‌کنم. روزی هم که ایشان به شهادت رسید و سرهای اینها را به مدینه آوردند، موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) فریاد می‌زد که «اگر اسلام است، این‌ها مسلمان هستند».

مقتدر مظلوم

آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) چنین روحیه‌ای داشتند. حال حاکم ظالمی مانند هارون‌الرشید آمده است و رو به مزار مطهر پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایستاده و سلام می‌دهد! السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یابن عم. همان موقع آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) جوانی هستند که می‌ایستند و می‌گویند: «السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا أبا» چه شده است که نسبت پسرعمو به رخ می‌کشی؟! من فرزند رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هستم. هارون‌الرشید عصبانی شد.

امروز ما به چنین برخوردهایی نیاز داریم. آمریکایی‌ها مستقیم دارند شما را می‌زنند، سیاست‌مداران ما فقط نگاه کنند به سیره موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) که نه حکومت دارد، نه یار دارد و نه می‌تواند آزاد زندگی کند! امامی که در 35 سال دوره امامت‌اش، 14تا 15 سال زندانی کشید. حضرت باقی‌اش کجا بوده‌اند؟! می‌جنگیدند، سازماندهی می‌کردند. فردی به مدینه آمد و پس از آن به خدمت خلیفه وقت رفت و گفت: «من ندیده‌ام که در جامعه اسلامی دو خلیفه باشد!» هارون‌الرشید عصبانی شد و گفت: «چه می‌گویی؟!» گفت: «تو خلیفه مسلمین هستی یا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام)؟! تو از مسلمین خراج می‌گیری یا او؟! مردم پول‌شان را دارند به او می‌دهند!» چنین اتفاقاتی نشان از اعتبار اجتماعی موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) دارد در عین حال که ایشان کار سیاسیِ مخفی انجام می‌داد. شیعیان در اقلیت محض بودند. خودِ حضرت هم می‌فرمود که مواظب باشید لو نروید! اگر لو بروید، ذبح می‌شوید! ارتباط با ما اهل‌بیت را کتمان کنید. تقیه کنید تا جان‌تان حفظ شود.

«آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند!»

آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) هنگامی‌که جلوی مستکبر قرار می‌گیرد چه آیه‌ای می‌خواند؟ حضرت ایمان دارد که دشمنان‌اش هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند! در انقلاب اسلامی ایران هم حضرت امام (ره) می‌فرمود: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند!» بعضی از افراد این ایده را به شجاعت حضرت امام (ره) نسبت می‌دهند. نه! حضرت امام (ره) دارد این را می‌بیند! وقتی حقیقت اسلام با این شکوه و جلال در دنیا درخشش پیدا کرده و تا به این اندازه مورد اقبال عمومی واقع شده‌است، واضح است که دیگر کسی سراغ مارکس، لِنین، استالین و مکاتب دیگر نمی‌رود. مردم منافقین را پس زدند و در آمل، تبریز، پاوه و حتی همین باجک قم با آن‌ها جنگیدند. حال آمریکا می‌خواهد چه غلطی بکند؟! امام این حقیقت اقتدار اسلام را می‌بیند که می‌فرماید «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند!»

در اوج قدرت متکبری مثل هارون‌الرشید، امام غریب و بی یاوری مثل موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام)، در پاسخ به سوال هارون‌الرشید می‌فرماید: «هذه دار الفاسقین!» هارون‌الرشید نمی‌تواند همان موقع علیه امام (علیه‌السلام) موضع بگیرد و ایشان را شهید کند. چرا؟! چون آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) به‌نحوی کار کرده است که او نمی‌تواند پاسخگوی افکار عمومی باشد.

حواستان را جمع کنید! مردم را میخواهند تغییر دهند!

تعدادی از اصحاب گفتند: «ما شیعیان علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام) هستیم». آقا فرمود: «شیعه علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام) کسی است که عمل‌اش تشیع‌اش را تصدیق کند. اگر شما را امتحان و غربال کنم، همه‌تان مرتد هستید و از دین برمی‌گردید!» درست است که شیعیان کار آخر و نهایی را انجام ندادند ولی این‌قدر آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) کار کرده است که بدنة عمومی مردم، اقبال به حق داشته باشند. هارون‌الرشید حکومت کند ولی مردم موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) را حقّ بدانند، برای همین هم هارون‌الرشید می‌ترسید و از آنجا که نمی‌توانست امام (علیه‌السلام) را کنترل کند، حضرت را زندانی می‌کرد.

به‌نظر شما چرا مقام معظم رهبری دستور به اعدام سران فتنه نمی‌دهند؟! حکم‌شان مگر اعدام نیست؟ سران فتنه، چه آزاد باشند، چه در حصر، نمی‌توانند غلطی کنند! چرا؟ چون مقام معظم رهبری جامعه را طوری تربیت کرده است که این جامعه دیگر جریان فکری موسوی را برنمی‌تابد. به همین دلیل است که طیف حامی فتنه برنامه ریزی کرده و دارند نقشه نویی را پیاده می‌کنند. به شما هم بگویم که این‌ها خیلی هم به نمایندگی کاری ندارند! چون این‌ها کار را تا مجلس نمی‌توانند پیش ببرند. نمی‌خواهم بگویم که خیالتان راحت باشد، نه! اتفاقاً فرصت خوبی است که شما بین خوبان، خوب‌ترین را انتخاب کنید. مجلس از ارکان مهم نظام است و باید مدبرانه انتخاب کرد.

تمام نیرو و برنامه‌ریزی‌های عمیق‌شان را برای انتخابات ریاست جمهوری گذاشته‌اند، چون امیدوار هستند تا آن موقع بتوانند افکار عمومی را تغییر دهند. مقام معظم رهبری یک اشاره‌ای کرد و فرمود این‌ها رفتند سراغ مردم، می‌خواهند مردم را ناامید کنند، می‌خواهند مردم را علیه نظام بشورانند چه آن جریانات خارجی مثل همان جفری آلونسن، چه جریانات داخلی! حواستان را جمع کنید. مردم را می‌خواهند تغییر دهند، می‌گویند ما تا انتخابات مجلس وقت نداریم مردم را عوض کنیم، اما تا انتخابات ریاست جمهوری باید طراحی کنیم که واقعاً بتوانیم افکار عمومی را تغییر دهیم.

سعی نکن آدماش کنی!

نشستند و فکر می‌کنند! این اتفاق خیلی خوبی است! خداوند متعال می‌فرماید: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ»[9] اگر در جامعه‌ یک عده‌ای نباشند که مکر و خدعه کنند، آن‌وقت شما باید به خودت شک کنی که حق هستی یا نیستی! اگر حق باشی، مطابق آیات قرآن، یک عده مکّار دارند برای زندگی تو برنامه ریزی می‌کنند. خدا هم کمک‌شان می‌کند که خودشان را در جهنم‌شان پیش‌تر ببرند! خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا»؛[10]  «ما به آنان مهلت می‌دهیم فقط برای اینکه بر گناهان خود بیفزایند»

آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) به این ملعون این آیه را می‌خواند: «سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَّا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ»[11] نص صریح قرآن است که مستکبر از آیات حق، منطقی و درست روی‌گردان است. آقایان مذاکره‌کننده! شما هر اندازه هم دلیل و منطق بیاوری، آمریکایی به آن ایمان نمی‌آورد!

در این آیه خداوند متعال می‌فرماید: «وَ إِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَّا يُؤْمِنُوا بِهَا» نه اینکه حقایق را به او بگویی، اگر حقایق را «ببیند» هم باز ایمان نمی‌آورد. مستکبری که حکومت گرفته است، به‌هیچ عنوان برنمی‌گردد. این را موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) به استکبار زمان خودش، به آمریکای زمان خودش، یعنی هارون‌الرشید فرمود تا به ما درس بدهد. می‌خواهد بگوید اگر دیدی مستکبر بر کرسی قدرت نشسته است، سعی نکن آدم‌اش کنی!

پنجه‌ چدنی در زیر دستكش مخملی

 قرآن کریم می‌فرماید: «فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّـهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ» «پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلّت‌بار) دعوت نکنید در حالی که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزی از (ثواب) اعمالتان را کم نمی‌کند!»[12] سعی نکند به مستکبر بگویید بیا حق را بپذیر! او حق را نمی‌پذیرد.

خاطرتان باشد در دولت قبل بودند کسانی که می‌گفتند: «خدا به موسای نبی(علیه‌السلام) گفت فرعون ‌را با زبان لیّن دعوت کن! پس اجازه بدهید آقای رئیس‌جمهور برود با آقای اوباما مذاکره کند! چرا نمی‌گذارید؟!» مقام معظم رهبری فرمود: «آقای رئیس‌جمهور خواهان مذاکره و تعامل هستند. تعامل بله! اما نه با آمریکا!» می‌خواهید مستکبر را رام کنید؟! دوستان! صریح به شما عرض کنم که بسیاری از لیدرهای سیاسی حزب‌الهی ما، گرچه نمی‌گویند ولی، هنوز هم معتقد هستند که ما باید یک روزی بنشینیم با آمریکا مذاکره کنیم و دعوایمان را تمام کنیم! ببینید چه کسانی در این مدت، موضع محکم و قاطع در قبال مذاکره با آمریکا گرفتند. تعداشان به اندازه انگشت‌های یک دست هم نمی‌شود! مقام معظم رهبری فرمود: «باطن قضیه همان پنجه‌ چدنی است كه در زیر دستكش مخملی پنهان شده است». آیا نمی‌شود دید؟ دستان او تا آرنج آغشته به خون مردمان مظلوم یمن است. با همان دست‌ها به آقای ظریف دست می‌دهد!

پاسخ به یک شبهه؛ «اگر مستکبر ایمان آورد چه؟!»

دیشب جلسه‌ای در سبزقبای دزفول داشتیم. عزیز خوب و مؤمن و حزب‌الهی گفت: «چه اشکال دارد که رفتار نرم ما باعث شود که آمریکایی‌ها نرم شوند؟!» چه کسی گفته است؟! این استدلال را از کجا آوردی؟!

خدا می‌فرماید اگر مستکبر هر چیزی که تمام انبیاء دیدند را ببیند، ایمان نمی‌آورد! می‌پرسند: «اگر ایمان آورد چه؟!» می‌گویم: «اگر باطل حق شود دیگر امتحان چه معنایی دارد؟!» خداوند متعال می‌فرماید: «مَّا كَانَ اللَّـهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»، «چنین نبود که خداوند، مؤمنان را به همان‌گونه که شما هستید واگذارد؛ مگر آنکه ناپاک را از پاک جدا سازد»[13]. می‌فرماید من در این امتحانِ درگیری حق و باطل است که دارم مؤمنین را پرورش می‌دهم، حال باطل را خودم بردارم؟! اگر قرار بود بشود آمریکا را نرم کرد، امام حسین (علیه‌السلام) هم می‌توانست یزید را نرم کند! اما امام حسین (علیه‌السلام اصلاً سراغ نرم‌کردن یزید نرفت!

نرود میخ آهنین بر سنگ!

آیه 146 سوره مبارکه اعراف را باید سر در وزارت خارجه، برای همیشه عمرِ جمهوری اسلامی، نصب کنیم! چقدر خدا صریح و بی‌پرده سخن گفته‌است. مقام معظم رهبری فرمود: «شما باید سیاست تعاملیِ ضد ‌نظام‌سلطه را پیگیری کنید». چرا ضد نظام سلطه؟! رهبر انقلاب هم بر اساس همین آیه است که می‌فرماید جواب دشمن را می‌دانیم. می‌دانیم که او آدم نمی‌شود و کوتاه نمی‌آید! موضع سیاستمداران آمریکایی چیست؟! خدا روز به روز به توفیقات دست اندرکاران واحد مرکزی خبر صدا و سیما بیفزاید که خبرها را می‌دهند. خداوند متعال در آین آیه می‌فرماید: «وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا» «سبیل‌الرشد» یعنی چه؟! یعنی برنامه حکومتی ای که جامعه را رشد بدهد، منظور از «سبیل» همان «حاکمیت» و مسیر اداره جامعه است.

در زیارت جامعه کبیره، یادگار نورانی امام علی النقی (علیه‌السلام) آمده است: «کَلَامُکُمْ‏ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَى» چرا امر اهل‌بیت رشد دهنده است؟ چون «ولایت» حاکمیتی است که موضوع‌اش رشد جامعه است. رشد جامعه شما در طول این 35 سال انقلاب، با رشد با دهه‌های گذشته قابل مقایسه نیست. آمریکایی‌ها اگر ببینند یک حکومتی درست شده‌است و مردم‌اش را رشد داده است، «لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا». یعنی که این مدل حکومت را نمی‌پذیرد. او نمی‌خواهد جامعه جهانی و افکار عمومی رشد کند.

می‌بینیم که چگونه ذهن جوانان دنیا را تخدیر کرده است. می‌خواهم شب تا صبح ضجه بزنم برای جوان و نوجوانی که اسیر شهوت، موسیقی و لاابالی‌گری هستند. می‌گویم خدا اینها بنده‌های تو هستند؟! چه‌قدر راحت این‌ها را قربانی کردند! گوسفند را ذبح کنی، گوشت، پوست و استخوان‌اش به درد می‌خورد، اما این نسل جوانی که این‌ها دارند تباه می‌کنند، به‌هیچ دردی نمی‌خورد! رسماً جوان می‌گوید با اینکه جایگاهم را از دست دادم، ولی سه شبانه‌روز می‌آیم به کثیف‌ترین شهر آمریکا تا از زندگی فارغ شوم! در ادامه آیه، خداوند متعال می‌فرماید: «وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا» می‌آید و مسیری را انتخاب می‌کند که جامعه را به قهقهرا و بدبختی بکشد. آیه می‌فرماید که مستکبر چنین مدل حکومتی را انتخاب می‌کند.

آمریکایی در مصاحبه گفت که امروزه برده‌داری مدرن شده است و بسیار عمیق‌تر از برده‌داری دوران جاهلیت است. مسلمان نیستیم اگر امروز مثل پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای نجات جامعه بشری مبعوث نشویم. مسلمان نیستیم اگر مثل پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نجنگیم. آمریکایی‌ها و نصرانی‌ها چرا اسرائیلی‌ها را پذیرفتند؟ مطابق کلامِ خدا، مستکبر مدل حکومتی را می‌پذیرد که جامعه را به قهقهراء و بدبختی بکشد. 1300 سال پیش موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) خطاب به مستکبری مثل هارون‌الرشید فرمود: «این تو این هستی، این هم کاخ توست! تو همان مستکبری هستی که ایمان نمی‌آوری!» شاید کسی در دل بگوید: «آقاجان! کمی کوتاه بیایید، شاید هارون‌الرشید را جذب کردید!»

خدا از ضربه‌های شلّاق بر بدن مطهر موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) نمی‌گذرد!

دوستان! من می‌خواهم یک نتیجه بگیرم! آن هم این درس این است؛ قانون خدا عوض نشده‌است. آن خدایی که نظام هستی را اینقدر دقیق برنامه‌ریزی کرده‌است، همان خدایی که جریان حق و باطل را اینقدر دقیق چیده و مراقبت کرده‌است، هم باطل را نگه‌داشته‌است هم حق را. چنین خدایی در این نزاع حق و باطل خدا فقط می‌خواهد من رشد کنم. خدا از صرافتِ رشد ما نمی‌گذرد. پدر و مادر شاید پس از اینکه ببینند تو به نصیحت آن‌ها گوش نمی‌دهی، می‌گذرند! معلم هم همینطور! خدا اما نمی‌گذرد! روزی می‌خواهی جلوی خدا بایستی و حساب پس دهی! آن روز خدا هر دو جبهه حق و باطل را می‌گذارد جلوی تو و می‌گوید تمام این بساط را چیدم تو رشد کنی! چه کار کردی؟!

خدا از ضربه‌های شلّاق بر بدن مطهر موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) نمی‌گذرد، به خدا نمی‌گذرد. حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ‏ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ‏ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي‏» «خداى عزّ و جلّ بر شيعه غضب كرد، پس مرا مخيّر ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا قسم! من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم»[14] می‌فرماید والله قسم، به خدا گفتم من بار گناه شیعیانم را می‌کشم. هر ضربه‌ای که سندی بن شاهک به آقا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) می‌زد، حضرت می‌گفت: «بزن! شیعه من است. بزن!» این آقا این ضربات را به خاطر بدی شیعیان خودش تحمل می‌کند، آیا خدا از بدی شیعیان می‌گذرد؟ می‌گوید من حجت و ولیّ خود را برای تو فدا کردم؛ تو زندگی‌ات را می‌کردی، من مهدی‌ام را آوارده کردم و نگذاشتم آب خوش از گلویش پایین برود. از کنار جنازه‌های عراق، یمن و سوریه عبورش دادم. هر کسی افتاد روی زمین، گفت «یابن‌الحسن» مدام آقا در سینه خودش جمع کرد. از این‌همه داغ و درد بگذرم؟!

[1] سوره اعراف، آیه 146

[2] جمعه، آیه 2.

[3]   اَلعِلمُ‏ سُلطَانُ من وجده صال به و من لم يجده صيل عليه؛ امام علی(علیه‌السلام) فرمودند: «دانش، سلطنت و قدرت است، هر كه آن را بيابد با آن يورش برد و هر كه آن را از دست بدهد بر او يورش برند». (شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید، ج20، ص 319)

[4]  «و جمعي آواره و دور از وطن و يا از حق خود محروم شدند» (بحارالانوار(ط- بیروت)، ج 99، ص 106 ؛ مفاتیح الجنان، فرازی از دعای ندبه)

[5] تفسیر العیاشی، جلد 2، ص 29.

[6]  «يابن عم انک مقتول فاجد الضراب فان القوم فساق يظهرون ايمانا و يسترون شرکا و انا الله و انا اليه راجعون احتسبکم عندالله من عصبه»  (بحارالانوار، ج 48، ص 161)

[7]  در کتاب‌های «عمده الطالب» و «معجم البلدان» به نقل ابونصر بخاری از امام جواد (علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: «برای ما اهل‌بیت، بعد از واقعه کربلا، شهادت‌گاهی به بزرگی فخّ نبوده است» بحار الانوار ج 48، ص 165، ذیل حدیث 6.

[8] سوره آل عمران، آیه 82 ؛ سوره مائده، آیه 47 ؛ سوره نور، آیات 4 و 55 ؛ سوره حشر، آیه 19

[9] انعام، آیه 123: «و (نیز) این گونه در هر شهر و آبادی، بزرگان گنهکاری قرار دادیم؛ (افرادی که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم؛ اما آنها سوء استفاده کرده، و راه خطا پیش گرفتند؛) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم) پرداختند؛ ولی تنها خودشان را فریب می‌دهند و نمی‌فهمند!»

[10] آل عمران، آیه 178.

[11]  «بزودی کسانی را که در روی زمین بناحق تکبّر می‌ورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف می‌سازم! آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانه‌ای را ببینند، به آن ایمان نمی‌آورند؛ اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمی‌کنند؛ و اگر طریق گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب می‌کنند! (همه اینها) بخاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند!»  (اعراف، آیه 146)

[12] محمد، آیه 35.

[13] آل عمران، آیه 179.

[14] اصول کافی، ج 1، ص 260.

نام

پست الکترونیک

* کد امنیتی

تصویر کد امنیتی

* نظر

مجالس شب های قدر
با سخنرانی و مناجات خوانی
حجت الاسلام و المسلمین
حاج احمد پـنــاهـیــان
زمان:
از جمعه تا سه شنبه، از ساعت ۲۱:۳۰
(قرائت قرآن، بیان احکام، سخنرانی، عزاداری، دعای جوشن کبیر، قرآن به سر گرفتن)
مکان:
مصلی قدس قم
کلیه حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام محفوظ است